loading...
دلتنگی های مادرانه ام درسوگ تو
عزیزه بازدید : 16 پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 نظرات (0)


 

باور تلخ نبودنت...

 


تاوان کدامین اشتباه بود؟

 


تو گفتی بمان و من ماندم...

 


اکنون که تو رفته ای...

 


من در کوچه های تنهایی به انتظار برگشت تو به بی کسی

 


خود خیره شده ام...


و نمیدانم اخر چه خواهد شد...

 


میروی و من نگاهت میکنم...

 


تعجب نکن که چرا گریه نمیکنم بی تو...

 


یک عمر برای گریستن وقت دارم...

 


اما برای تماشای تو همین یک لحظه باقیست...

 


و شاید همین یک لحظه اجازه زیستن در چشمان تو را داشته

باشم






ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 90
  • بازدید کلی : 1,193