داودجان چقدر امید داشتم که خدا تورو دوباره به من میده .اصلا به خداییش نمیومد که بنده ی گنهکاری چون منو با این همه امید و اطمینانی که بهش داشتم دست خالی رها کنه و تو رو برای خودش بخواد.به همه امید میدادم نمی خواستم بپذیرم حتی ذره ای که خدا تورو از من بگیره. دلتنگم ....ازرده ام.... سال پیش مثل امروز که تولد حضرت علی اکبر بود رفتیم با بابا مهدیه تهران .چقدر خدا رو به جوانی علی اکبرامام حسین قسم دادم. به دل پرخون امام حسین قسم دادم. یعنی مامان من اینقدر بدم ... !اینقدر در خونه خدا بی ابرویم...!حال بدی دارم....!
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت